سرمایه انسانی (Human Capital) چیست؟

سرمایه انسانی به عنوان معیاری از ویژگیها، ظرفیت، تحصیلات و مهارتهای کارکنان که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر تواناییها، سطح بهره وری، کارایی و مهارتهای آنها تأثیر میگذارد. به طور خلاصه، سرمایه انسانی مهارتهایی است که نیروی کار دارد.
سرمایه انسانی ذاتاً نامشهود است؛ زیرا نمیتوانید سرمایه انسانی را مانند تعداد افراد قضاوت کنید. از این رو، هرگز در ترازنامه ذکر نمیشود؛ حتی اگر سرمایه انسانی برای یک سازمان بسیار مهم باشد.
سرمایه انسانی علاوه بر اینکه به عنوان یک دارایی یا منبع در نظر گرفته میشود، از مفهوم سرمایه گذاری در افراد برای افزایش بهره وری یک فرد تشکیل شده است. به عنوان مثال، آموزش، بهداشت و آموزش حیاتی ترین سرمایه گذاری در افراد است، زیرا باعث بهبود عملکرد و بهره وری افراد میشود. این سه مورد بسیار ضروری تلقی میشوند؛ زیرا هیچ فردی را نمیتوان از ارزشها، مهارتها، سلامت یا دانش وی از هم جدا کرد، برخلاف داراییهای مالی.
حوزه اصلی و تخصصی گروه ما مشاوره بازرگانی در آلمان، ثبت شرکت در آلمان و اخذ اقامت آلمان از طریق ثبت شرکت است. در این باره بیشتر بدانید.
عوامل موثر بر سرمایه انسانی در یک سازمان
- موقعیت جغرافیایی: نگرش و انتظارات نیروی کار تحت تأثیر محیطی است که در آن کار میکنند.
- خلاقیت: خلاقیت مستقیماً تحت تأثیر نوآوری نیروی کار است. به عنوان مثال در صنعت فناوری، شرکتی که نیروی کار مبتکر دارد با رقابت کمی در بازار مواجه است.
- سطوح تحصیلات: سطوح بهرهوری یک کشور یا سازمان تا حد خوبی تحت تأثیر کیفیت و سطح تحصیلات نیروی کار است.
- مهارتها: بهرهوری هر سازمان یا کسب و کار تا حد زیادی توسط مهارتهای نیروی کار تعیین میشود. به عنوان مثال، در کمپانی اپل مهارت در تولید محصولات با کیفیت بسیار حیاتی است.
- مهارتهای اجتماعی: در هر کسبوکاری، مهارتهای اجتماعی نقش بیشتری در تعیین اینکه آیا محصولات و خدمات خریداری میشوند، بازی میکنند. به عنوان مثال، ارتباط در تولید و همچنین در انجام مذاکرات ضروری است.
- شخصیت: شخصیت کارکنان، سرمایه انسانی هر سازمان یا ملتی را کنترل میکند. به عنوان مثال، نیروی کار خود محور و سختکوش بهرهوری را افزایش میدهد، در حالی که تنبلی و شخصیت با عادات بد، بهرهوری را کاهش میدهد.
آیا سرمایه انسانی قابل اندازه گیری است؟
سرمایه انسانی را میتوان بخاطر دلایل آماری اندازه گیری کرد. با این حال، این اندازه گیری به صورت محدود است؛ زیرا در اندازهگیری سرمایه انسانی تنها بخشی از کل را میتوان در نظر گرفت. برای مثال، سرمایه انسانی بریتانیا را فقط میتوان بر حسب پول اندازهگیری کرد و بهعنوان درآمد احتمالی یک سن جمعیتی که در حال کار است، نشان داد.
سرمایه انسانی را میتوان به صورت افزایش یا کاهش گزارش کرد. کاهش سرمایه انسانی نشان دهنده افزایش بیکاری و کاهش دستمزدهاست، در حالی که افزایش آن، نشان دهنده کاهش بیکاری و افزایش دستمزدها میباشد.
بنابراین، توجه به این نکته ضروری است که در هر دو مورد، اندازهگیری بر اساس پتانسیل درآمد است که همه جنبههای انسانی دیگر را نشان نمیدهد. با توجه به موارد فوق، میتوان نتیجه گرفت که بسته به عوامل در نظر گرفته شده، سرمایه انسانی را میتوان به روشهای مختلفی اندازه گیری کرد.
همچنین، این گزاره نیز درست است که بگوییم «اندازه گیری سرمایه انسانی در بخشهای اولیه و ثانویه آسانتر است.» به عنوان مثال، میتوان سرمایه انسانی کارگران در بخش تولید و کشاورزی را بر اساس بهرهوری آنها اندازهگیری کرد. در چنین مواردی میتوان بر اساس مقدار تولید، سرمایه انسانی را اندازهگیری کرد.
از سوی دیگر، اندازه گیری سرمایه انسانی در بخش خدمات بسیار دشوار است، زیرا مشاغل متفاوت هستند و همگی آنها به مهارتها و کیفیتهایی برای تعیین خروجی بستگی دارند. به عنوان مثال، شما نمیتوانید سرمایه انسانی یک معلم را با سطح مطالعه بسنجید، زیرا علیرغم اینکه او دارای تحصیلات آکادمیک است، ممکن است برخی از مهارتهای آموزشی اولیه مانند تسلط بر کلاس و الهام بخش بودن را نداشته باشد.
یکی دیگر از خدمات گروه ما حسابداری و مشاوره مالیاتی در آلمان است که داشتن اطلاعات در این زمینه خالی از لطف نیست.
حسابداری و مشاوره مالیاتی در آلمان
آیا امکان افزایش سرمایه انسانی یا مهارت وجود دارد؟
بله، افزایش آن امکانپذیر است و میتوان از راههای مختلفی این افزایش را به دست آورد که عبارتند از:
- آموزش حرفهای: یک سازمان برای افزایش سرمایه انسانی نیاز به آموزش مستقیم حرفهای برای مهارتهای مرتبط با شغل کارکنان خود دارد. با این حال، بر اساس مهارت، آموزش باید خاص باشد. به عنوان مثال، برقکاران باید آموزشهای مرتبط با رشته خود را ببینند.
- تقسیم کار و تخصص: از طریق تخصص، کارگران بر مشاغل خاص تمرکز میکنند و مهارتهای تخصصی آنها افزایش مییابد. با این حال، در برخی موارد، تخصص ممکن است کار را خستهکننده یا تکراری کند و منجر به حداقل توسعه مهارتها توسط کارگران شود. با این وجود، تقسیم کار بزرگترین راه برای بهبود چنین سرمایهای است.
- زیرساختهای بهبود یافته: سرمایه انسانی یک اقتصاد تحت تأثیر زیرساخت ها قرار میگیرد. برای افزایش سرمایه انسانی هر اقتصادی باید زیرساختها بهبود یابند. به عنوان مثال، بهبود وسایل حمل و نقل و ارتباطات.
- رقابت: در اقتصادی که از ایجاد کسب و کار و خوداشتغالی حمایت میکند، پتانسیل بیشتری برای افزایش سرمایه انسانی وجود دارد تا در اقتصادی که به دلیل انحصارهای دولتی مانع کارآفرینان و خلاقیت میشوند.
سالها فعالیت بعنوان مشاور در خرید صنعتی این فرصت را به من داده است تا از موقعیتهای متفاوتی که پیش رو داشتهام، کسب تجربه کنم. این تجارب میتواند در راه اندازی و فعال نمودن شرکت نوپای شما در آلمان مثمرثمر باشد.
دیدگاه های متفاوت در مورد سرمایه انسانی
سرمایه انسانی به عنوان مجموعهای از مهارتها در نظر گرفته میشود که بهرهوری نیروی کار را بهبود میبخشد. اگرچه این امر به دلایل عملی مؤثر است، اما نظرات دیگری نیز در این مورد وجود دارد. این دیدگاهها عبارتند از:
- دیدگاه اسپنس (Spence): بیان میکند که اقداماتی که قابل مشاهده هستند و عمدتاً نشانگر توانایی نیروی کار هستند و نه ویژگیها، در فرآیند تولید بسیار ضروری هستند.
- دیدگاه بولز-جنتیس (Bowles-Gintis): این دیدگاه بیان میکند که «سرمایه انسانی، توانایی کار در یک سازمان با پیروی از دستورات است.»
- دیدگاه شولتز/ نلسون-فلپس (Schultz/Nelson-Phelps): بر اساس این دیدگاه سرمایه انسانی توانایی نیروی کار برای انطباق با شرایط در یک محیط متغیر است.
- دیدگاه گاردنر (Gardener): بر اساس دیدگاه، سرمایه انسانی را باید تک بعدی نگریست، زیرا نوع مهارتها و ابعاد آن چندگانه است.
- دیدگاه بکر (Becker): این دیدگاه بیان میکند که فرآیند تولید به طور مستقیم به سرمایه انسانی وابسته است. به عبارت دقیقتر، بهرهوری نیروی کار در همه وظایف با سرمایه انسانی افزایش مییابد، هرچند به طرق مختلف و در موقعیتها، سازمان ها و وظایف مختلف. به طور کلی، سرمایه انسانی وظیفه پیچیدهای در فرآیند تولید دارد، اما به وضوح توسط یک مفهوم تک بعدی نشان داده میشود.
اهمیت سرمایه انسانی
- رشد اقتصاد و بهرهوری: رشد اقتصادی هر کشوری به شدت به افزایش سرمایه انسانی بستگی دارد. برای رشد یک اقتصاد و افزایش بهرهوری نیروی کار، نیروی کار باید خلاق، مبتکر و تحصیلکرده باشد.
- افزایش مهاجرت: با توجه به جهانی شدن، جابجایی فراتر از مرزها افزایش یافته است، بنابراین نیروی کار ماهر از کشورهای با درآمد پایین به سمت کار در کشورهای با درآمد بالاتر حرکت میکنند. به عنوان مثال، اکثر کارگران ماهر از کشورهای مختلف جهان به دلیل درآمد بالا به ایالات متحده مهاجرت میکنند. با این حال، این حرکت ممکن است اثرات منفی برای کشورهای در حال توسعه داشته باشد، زیرا بهترین نیروی کار اقتصاد آنها را توسعه نمیدهد.
- بیکاری ساختاری: اشتغال برای افراد دارای سرمایه انسانی که با نیازهای کارفرمایان مدرن مطابقت ندارند، بسیار دشوار است. علاوه بر این، اقتصادهای مدرن منجر به غیرصنعتی شدن شدهاند، از این رو، نیروی کار یدی مجبور هستند در بازار کار متفاوت از آنچه که به آن عادت کردهاند، زنده بمانند. به عنوان مثال، سازمانها در حال حاضر کارگرانی را استخدام میکنند که به خوبی آموزش دیده و مجهز به مهارتهای فنی باشند. از این رو، کارگران بیسواد شغل خود را از دست میدهند یا مشاغل یدی دیگری را برای ادامه زندگی امتحان میکنند.
- کیفیت اشتغال: سرمایه انسانی باعث ایجاد واگرایی بیشتر بین مشاغل موقتی با حقوق کم و مشاغل ماهر در اقتصادهای مدرن شده است. در نتیجه، تنها نیروی کار خلاق و با مهارت بالا فرصت بیشتری برای بستن قراردادهای کاری خوب یا ایجاد خوداشتغالی دارند.
از دیگر خدماتی که باید پس از ثبت شرکت در آلمان از آن بهره ببرید، خدمات حقوقی و خدمات ویرچوال آفیس در آلمان است. با کلیک بر لینک های زیر با این خدمات آشنا میشوید.